مسافر مهتاب

حالم خوب است!اما تو باور نکن!

مسافر مهتاب

حالم خوب است!اما تو باور نکن!

سرچشمه معرفت . . .

مردمان این شهر عمریست معرفت را گدایی می کنند . . .
اما نمی دانند که سرچشمه معرفت از قلب پاک تو می جوشد!!!!

نبودنت . . .

روزها و ساعت ها و دقیقه ها و ثانیه ها . . .
همه و همه نبودنت را به رخم میکشند!!!
اما من هنوز . . .
با یک شاخه گل . . .
کنار پنجره . . .
به انتظار آمدنت نشسته ام!!

من ماندم و . . .

من ماندم و این خانه سرد
من ماندم و این دل پر درد

من ماندم و این تنهایی راه
من ماندم و شب تاریک و سیاه

آهای مسافر نکن شکایت تنهایی
که داری مثل خودت همراهی

دل بکن از شهر و این آدمها
منم مثل تو هستم تنهای تنهای تنها

خبر آمدنت . .

هر روز به آسمان خیره می شوم . . .
می دانم بالاخره یک روز باران خبر آمدنت را برایم می آورد!!

تنهای تنهای تنها . . .

اگه تنهایی هم مرا تنها بگذارد . . .
من تنهای تنهای تنها می شوم!!!