دلم میخواهد آنقدر ساده باشم . . .
به دور از هر هیاهو . . .
به مثال پروانه ، پروانگی کنم . . .
آنان که دل مرا شکستند ، مرا با آنان کاری نیست!!
بروند ، خدا به همراهشان!!
اما وای از آن روز که من دل کسی را شکسته باشم و بی خیال و سرخوش زندگی کنم . . .
وای بر من . . .
آهای مسافر!!
خنده های من از سر خوشحالی نیست . . .
فقط خدا می داند که چه غمهایی را در پشت خنده هایم پنهان کرده ام!!
سلام مسافر!
نامه ای برایت مینویسم از اشک . . .
از نبودنت که به جانم چنگ می زند . . .
دلم برای صدایت تنگ شده . . .
دلشوره عجیبی دارم . . .
نکند تو نیایی و چشمانم به در خشک شود . . .
می بینی که نبودنت چه بلایی بر سرم آورده . . .
انتظار سخت است . . .
سخت . . .
خلاصه بگویم ، حال من خوب است . . .
اما تو باور نکن!
منی که تنها با اسم تو لرزه بر دلم می افتد . . .
از من می خواهی با رفتنت ویران نشوم!؟
فراموش کردنت که جای خود دارد . . .